بچه هیئتی

مرد گریه می‌کند... اما زیر سیاهی هیئت

بچه هیئتی

مرد گریه می‌کند... اما زیر سیاهی هیئت

بچه هیئتی

ما را ز تو، غیر از تو تمنایی نیست
حلوا به کسی ده که محبت نچشیده...
مادرم زهرا

منوی بلاگ
طبقه بندی موضوعی
پنجشنبه, ۲ آبان ۱۳۹۲، ۰۸:۳۱ ب.ظ

شاید همین را بخرند...

به خیال خود شعری سرودم برای آقا علی اکبر(ع)

اولین بار که در جلسه ای خواندم گفتند قافیه ندارد!(اوایل فکر می کردم ردیف می تواند قافیه باشد...)

مشق جلسه بعدی ام بود که مقفّایش کنم... اما جلسه دیگر تکرار نشد!

دیگر در حال و هوای آن روزهایم نیستم.می ترسم اگر دستش بزنم خراب تر شود.

شاید همین را بخرند...

نذر بدن به هم ریخته آقا علی اکبر(ع)

 

چقدر زخم بر این پیکر تو جا شده است

ولدی! خیز و ببین قامت من تا شده است

بدنم تاب ندارد که سواره آیم

این زمین خوردن من مایه زحمت شده است

بر زمین پای کشیدم و رسیدم به سرت

عمه ات زودتر از من به تو مهمان شده است

" العطش کشته مرا" گفتی و خجلت دادی

اشک من آب برای لب خشکت شده است

گفتم عباس و جوانان حرم جمع شوند

کثرتت جان دلم مایه وحدت شده است

یک دگر بار، پدر گو، پسرم می میرم

لخته بیرون ببرم، راه گلو وا شده است

...

----

پ.ن. آقا جواد حیدری می گفت کسی برای کربلا شعری مثل این گفت: اسب حسین به کربلا علف نخورد و...

شاید گریه کرد و از او خریدند...

یا آن شمع ساز که برای امیرالمومنین گفت:

شمع می سازم برایت یا علی--- قدّ این گلدسته هایت یا علی

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۲/۰۸/۰۲
امید

نظرات  (۷)

سلام

قشنگ بود من راضی بودم انشاالله صاحب عزا خوب ازت بخره

یاعلی امیدم

۰۳ آبان ۹۲ ، ۲۲:۰۰ مهدی غلامی
سلام
کاش حال ات یه جوری بشه، باز هم ...
۰۴ آبان ۹۲ ، ۰۸:۰۹ علی اکبر قلیچ خانی

شاید همین را بخرند ....شاید

۰۶ آبان ۹۲ ، ۲۲:۴۲ منزل مرصاد
جرئت نکردم بخوانمش
هنوز برای روضه اذن ندارم
۰۷ آبان ۹۲ ، ۱۶:۲۵ محمد جهان گرد
تو هم کم نمی آوردی می گفتی شعر نواِ
این که گفتی دیگر حال و هوای آن روزها را نداری برام خیلی ملموس بود. منم احساس می کنم هر قدر که می گذرد استعدادهایم کمتر می شوند یا شاید حال و هوا و ارادت و اخلاص و ...ام عوض میشه.
دنیا با ما چی کار میکنه؟!
پاسخ:

منو که می شناسی!کم آوردن تو کارم نیست!!!

دنیا مرا برای خودش خواست ای رفیق

شیطان که فکر آدم و حوا نمی کند...

۰۹ آبان ۹۲ ، ۱۰:۴۴ حمید صحراپور
وای عالی بود
ای ولا
۰۴ دی ۹۲ ، ۰۷:۲۹ آینه باران
سلام.اونوقت هم گفتیم خوب بود.الان هم اگر بخواهی میتونی اون حال و هوا رو پیدا کنی.البته اگر بعضی اوقات حرف گوش بدی و به جای نثر به شعر بپردازی!
پاسخ:
باران باران دوباره باران باران....

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی