بچه هیئتی

مرد گریه می‌کند... اما زیر سیاهی هیئت

بچه هیئتی

مرد گریه می‌کند... اما زیر سیاهی هیئت

بچه هیئتی

ما را ز تو، غیر از تو تمنایی نیست
حلوا به کسی ده که محبت نچشیده...
مادرم زهرا

منوی بلاگ
طبقه بندی موضوعی
چهارشنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۲، ۰۹:۲۶ ب.ظ

مسخ...

* برای ساختن یک جهان جعلی، که در آن هیچ چیز، همان چیزی نباشد که باید، گروهانی از آدم‌ها، سرسختانه تلاش کرده‌اند؛ و ایشان، به احترام همین تلاشِ جان‌فرسای غول‌آسای کمرشکن، دَمی به صداقت باز نخواهند گشت؛ دمی.

** یکبار و دوبار دیگر عبارت بالا را بخوان دوست من!

نمی‌دانم این جمله را در کدام قالب بیاورم. آیا کتاب "یک عاشقانه آرام" نادر ابراهیمی را یک تنقلات روح فرض کنم و ضمن معرفی‌اش در وبلاگ مربوطه، این جمله را نیز بیاورم. آیا شعر عاشق‌اش بنامم و آنجا... آیا متاهلانه در ضمن زندگیِ جاری فرض‌اش کنم و ...

نمی‌دانم... این جور موقع‌ها برمی‌گردم سراغ بچه هیئتی... گریه آرامم می‌کند...

باز هم می‌خواهم بنالم...

می‌خواهم بنالم از جهان جعلی‌ای که دور و برم می‌سازند. به اسم توسعه اقتصادی طوق بندگی بر گردنت می‌اندازند...

انسانیت کجاست؟ اختیار کجاست؟ آیا مسیری که مردمان این شهر شلوغ، هر صبح تا شام طی می‌کنند، اختیار است؟ خانه‌هایی که از عشق و محبت خالی است اختیاری است؟

به گمانم ما مسخ شده‌ایم... (به قول چلچله مهاجر! گَردِ مُرده روی دل‌هایمان پاشیده‌اند)

می‌خواهم بنالم از رشد غول‌پیکرانه تکنولوژی... هر روز به رنگی...

اگر این مسیر که دنیای مدرن می‌پیماید جبری نیست، پس چرا هیچ کس جز معدودی از آزادمردان و صاحب‌دلان، راه فراری از آن ندارند؟

*** خنده‌ام می‌گیرد از این همه دروغ مدرن...

چطور باورم شود در دنیایی که قتل و غارت و فحشا ابزاری است در دست اربابان اقتصادی دنیا، همین‌ها نیز از انسانیت و ترحم و ... حرف بزنند؟

صلح در این جهان برای من باور کردنی نیست...

گرگ‌ها روبروی هم کمین کرده‌اند...

نتیجه) عشق، مطلقا چیزی اشرافی نیست تا بتوانی آن را به دلیل آنکه از رفاه بر‌می‌آید، محکوم کنی. عشق فقط رشد روح می‌خواهد... و چه چیزی بهتر از حسین(ع)...(پیدا کردن ربط اش با جملات قبلی با خودتان!)


پ‌ن1) حرفهایم تکراری شد... معذرت می‌خواهم...

پ‌ن2) چند وقتی نبودم... درگیر جشنواره فجر بودم(حالا یکی نیست بگه تو چیکاره‌ای مگه؟!) تا همین دیشب فیلم می‌دیدم که نتیجه‌اش شد دیدن 17 تا از فیلمهای جشنواره! البته با تکراری ها شد 21 فیلم! تا سال دیگر بیکارم!

ان‌شاءالله در موردشان خواهم نوشت توی تنقلات...

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۱۱/۳۰
امید

نظرات  (۵)

۰۱ اسفند ۹۲ ، ۰۸:۴۷ علی اکبر قلیچ خانی

سلام برادر، این کتاب رو بده بخونیم ببینم چیه این قدر احساسات کمی کودکانه ات را تحت فشار قرار داده است. دنیا همه چیزش با هم است.  مسجد با آن همه  توصیه و مقامش که دریای مومن است و اهل عبادت و با شرایط پاکی خاص برای مردان و زنان اجازه تردد درش دارند گوشه اش توالتی می سازند. چرا که اقتضای دنیا همینگونه است. باید دید وعبرت گرفت همین. اما مطلب بعد به نظر من ،بدی ما ربطی به تکنولوژی ندارد اگر از فکر و عقایدشان خوشمان نمی آید که نباید چشم خوبی بین مان را به خوبی هایشان ببندیم برادر. و حرف آخرم : به زعم من دنیا دروغ بزرگ نیست جای بدی هم نیست جایی که حضرت دوست در آن قدم نهاده است برای من محترم است. همین که توانسته کربلا را تحمل کند و برای ما نگهدارد در حق من خیلی لطف کرده...

پاسخ:
مشکل این است که امروزه توالت شده موضوع!
برخی از صبح تا شبشان را توی توالت اند... نماز شان را هم همانجا می خوانند...چیزی هم بخواهند بخورند همان طور...
تکنولوژی امروز از حاشیه به متن آمده و جایی برای هیچ چیز نگذاشته
بحث من هم همین است
این مقداری که شما می فرمائید، بدیهی است که مشکلی ندارد
مومن باید بتواند به زبان روز سخن بگوید
حرفی نیست

در ضمن من نگفتم دنیا دروغ است! گفتم این صلح طلبی ای که گردن کشان عالم از آن سخن می گویند دروغ است...
کتاب هم بی ربط است به موضوعی که من ازش صحبت کردم! ولی چشم... می رسانم خدمتتان
۰۲ اسفند ۹۲ ، ۱۶:۴۹ یار هفتاد و سوم
سلام

ماهم باور نمیکنیم.

احسنت
پاسخ:
علی مدد
انسان جهان سومی ای که به بردگی برده می شود..

پاسخ:
خودفراموشی...

بیدار

تا مرد رجزهای حماسی هستیم

با روضه پی عدو شناسی هستیم

فرمود امام تا بداند دنیا...

...ما ملت گریه سیاسی هستیم

 

 

پرواز

بالیم و به قدر آسمان ها شادیم

پرواز کبوتر رها در بادیم

با اذن پدر، دعای خیر مادر

گفتیم علی و دل به زهرا دادیم

۰۶ اسفند ۹۲ ، ۲۳:۲۳ چلچله مهاجر
سلام 
بعضی اوقات با خودم فکر می کنم این موبایلی که دست همه ی ما هست وسیله ای است برای راحتی ما  ، پس چرا طلای وجودمان را می دزدد و هنوز راحت نیستیم ؟ 
 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی