و انسان هر چه ایمان داشت، پای آب و نان گم شد...
از نسل مسلمان به دنیا آمدیم. از نسل موحد به دنیا آمدیم. از نسل شیعه به دنیا آمدیم.
مجنون نیستیم. عقل داریم. هوش داریم.
از نظر جسمانی نقصی نداریم. گوش داریم و میشنویم. چشم داریم و آیات خدا را میبینیم.
در دوره ای هستیم که خیلی از مشکلات حل شده.
در دوره ای هستیم که فراوانی است و معاش برای حداقل زندگی، وقت زیادی از ما نمیگیرد.
در دوره ای هستیم که خیلی از بزرگان و زندگیشان را میشناسیم.
در مملکتی هستیم که حاکمان آن داعی حق و عدالت الهی را دارند و تلاش میکنند.
فراوانی است... فراوانی است...
از همه بالاتر به مجلس سالار شهیدان هدایت شدهایم...
زهی رسوایی و بیتوفیقی که همه مقدمات فراهم بشود و نتیجه نگیریم...
(زبور اشک-سید علی آقا نجفی یزدی)
پن) نه رمز بلاگم یادم رفته بود و نه اهل و عیالم از دنیا رفته بودند! اسباب کشی کردیم و رفتیم خانه جدیدمان و ماه رمضان شد و من آواره شدم و بعدش رفتم مشهد و درگیر دانش آموزی شدم و آواره تر شدم و محرم شد و...
از این به بعد به امید خدا مینویسم...
چند خط از یک کتاب کپی کردن اینقدر روضه خوندن نداشت. یکجوری تو پ ن نوشتی انگار داستایوفسکی ننوشته !!!!
از این به بعد امید به خدا...