سوال
تلفن رو جواب نمیده... لابد تازه رفته حرم و تلفناش رو توی هتل جا گذاشته. دفعه قبلی که زنگ زدم هنوز حرم نرفته بودند، نتونستم ازش بپرسم.
اصلا همهاش از خودش شروع شد، سوال خودش بود.
شب ششم محرم پارسال بود که سوال رو از من پرسید. جوابش رو نمیدونستم.
قرارمون شد که هر کس اول رفت کربلا جوابشو پیدا کنه.
سوال خودش بود، حقش بود که زودتر از من بره.
بعد از هیئت ازم پرسید: فلانی، رفتی کربلا؟
گفتم: نه، واسه چی میپرسی؟
گفت: میخوام ببینم حضرت عبداللهِ امام حسن(ع) کجا دفن شده؟
گفتم: سوالی میپرسیا، خب معلومه دیگه، باید توی حرم باشه. شنیدم همه اصحاب رو یک جا دفن کردهاند. همونجا باید دفن شده باشه...
گفت: نمیدونم،ولی... مگه آخرین لحظه که داشتن ابیعبدالله رو دوره میکردن دست حضرت زینب(س) رو رها نکرد بیاد پیش امام حسین(ع)؟ پس باید آخرین نفری باشه که قبل امام حسین(ع) شهید شده
یعنی باید همونجا مونده باشه، امام حسین که وقت نکرده برش گردونه عقب، وقت کرده؟
ساکت مانده بودم.
گفت: فکر کنم... نمیدونم، ولی فکر کنم توی همون شلوغیها دور و بر ارباب... اسبها رو که دووندن...
باید بریم کربلا... هرکس زودتر رفت بره توی حرم رو ببینه... بیا به هم قول بدیم...
قول دادیم.
سوال خودش بود، اون زودتر رفت.
حتما تلفن رو توی هتل جا گذاشته...