بچه هیئتی

مرد گریه می‌کند... اما زیر سیاهی هیئت

بچه هیئتی

مرد گریه می‌کند... اما زیر سیاهی هیئت

بچه هیئتی

ما را ز تو، غیر از تو تمنایی نیست
حلوا به کسی ده که محبت نچشیده...
مادرم زهرا

منوی بلاگ
طبقه بندی موضوعی
يكشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۲۴ ق.ظ

قلب

چند وقتی است که بچه‌های مدرسه را می‌بریم جلسات یکی از علمای تهران.

یعنی یکبار توی مدرسه اعلام رسمی کردیم و توی برنامه‌های نمازخانه هم می‌گویند.

خود بچه‌ها هم پیگیر شده‌اند و چندتایی‌شان پنج‌شنبه شب‌ها می‌آیند جلسه‌ی ایشان.

بعد از یکی از جلسات دور حاج آقا جمع می‌شویم. من، آقای علویِ ریاضی و 6،7 تا از بچه‌ها.

حاج آقا ما را می‌شناسد. خوش و بشی می‌کنیم.

محسن فاطمی از بچه‌های سوم می‌پرسد:

- حاج آقا ببخشید، در مورد نیت و اینها که امشب صحبت فرمودید، من یک سوالی برام پیش اومد.

حاجی سرش را با لبخند تکان می‌دهد، که یعنی بپرس...

- حاج آقا! (حاج آقا را مثل اوقاتی که توی کلاس آقا می‌گوید، می‌کشد...) اگه آدم یه چیزی رو یه جوری بگه که مثلا منظورش رو یه جور دیگه بفهمند، ولی خودش منظورش یه چیز دیگه باشه، دروغ حساب می‌شه؟

حاج آقا می‌گوید: شاید زبان آدم دروغ نگوید، اما قلب انسان دروغ گفته است و این بد است. آدم باید جوری رفتار کند، جوری واضح و صریح حرف بزند که خدایی نکرده قلبش دروغگو نشود.

حاجی کمی تامل می‌کند و بعد رویش را سمت من و علوی که بزرگتریم می‌کند و می‌گوید:

- مثلا آدم توی نماز می‌گه" ایّاک نعبد و ایّاک نستعین" یعنی فقط از تو یاری می‌جوئیم. بعد توی همان حال نماز داره فکر می‌کنه که برم فلان چیز رو به فلانی بگم که کارم جلو بره. این دروغه. آدم دروغگو می‌شود.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۳/۱۱
امید

نظرات  (۲)

قشنگ بود .ممنون 
البته ما به دروغگویی عادت کرده ایم . 
ترک عادت هم که میدونی ؟!!!!
پاسخ:
بله
ترک عادت کار خوبی است!
به بی عادتی کاش عادت کنیم!
راستی چرا قلب ؟؟
پاسخ:
دروغ قلب و این حرفا!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی