بچه هیئتی

مرد گریه می‌کند... اما زیر سیاهی هیئت

بچه هیئتی

مرد گریه می‌کند... اما زیر سیاهی هیئت

بچه هیئتی

ما را ز تو، غیر از تو تمنایی نیست
حلوا به کسی ده که محبت نچشیده...
مادرم زهرا

منوی بلاگ
طبقه بندی موضوعی
جمعه, ۸ آذر ۱۳۹۲، ۱۰:۴۱ ق.ظ

گریه...

گریه خیلی خوب است. حیف که کم وقت شده‌ام، وگرنه می‌نشستم و 3-4 برابر آنچه برای چای نوشتم در مورد گریه می‌نوشتم...

در مورد ((انا قتیل العبرات)) ... در مورد گریه تولد... در مورد گریه شوق... در مورد اشکی که توی سرما از چشم می‌آید... در مورد پیاز و اشک... در مورد داغ بودن اشک...در مورد زن و بچه که اشکشان دم مشکشان است...

خلاصه اش را بخواهم بگویم می‌شود اینکه: یکی از اهداف این دنیا گریه است!

توی گریه ها اما، آنکه از همه با ارزش‌تر است، گریه برای اهل بیت(ع) است.

نگویم با ارزش تر! اصلا بقیه گریه ها دست گرمی است برای این گریه! این گریه مقدس ترین کار دنیاست...

اصلا خدا زندگی اهل بیت را جوری چیده که گریه همه را در بیاورد... همه...

مثلا می‌گوید آهای آقا، آهای خانم! تا حالا بچه شیر خواره از نزدیک دیده ای؟ تا حالا یک بچه چند ماهه توی آغوشت گرفته‌ای؟

پس بشین و برای علی اصغر(ع) گریه کن... اینقدری که بخواهی بمیری، از روضه را می‌فهمی! بقیه اش پای خودت...

یا مثلا تا حالا دختر بچه3 ساله از نزدیک دیده‌ای؟ دیده‌ای چقدر شیرین است؟ بفرما... روضه حضرت رقیه(س)...

تا حالا غریب شده ای؟ تا حالا همه بِهِت پشت پا زده‌اند و حس کردی تنهایی؟

تا حالا شده که همه به امید تو باشند، تو هم از پس آن کار بر بیایی ولی نشود...

تا حالا...

اصلا چرا راه دور بروم؟ تا حالا پاکیزه عاشق شده ای؟ از محبت امیر المومنین و حضرت زهرا(س) به هم، چیزی می‌دانی؟

این ها را شنیدی؟ گریه کردی؟

اما عزیزم قصه این نیست که تو فهمیده ای... این خیلی خیلی سطحی بود...

اما چاره ای نیست... تو ناقصی... مجبوری!

غصه نخور! این گریه پاک‌ ات خواهد کرد و خیلی چیزها خواهی فهمید.

خواهی فهمید که این عشق های دنیایی اصلا هیچ است در مقیاس دریای اهل بیت...

اما فعلا مجبوری...

مجبوری برای درد کشیدن های حسین(ع) گریه کنی

مجبوری برای تشنگی گریه کنی...

شاید بعدا اجازه داشتی وقتی نام ارباب حسین(ع) را شنیدی گریه کنی...


پ ن) قبول دارم این مطلب خیلی سطحی است، اما فکر کنم همه ما گریه را از همین جا شروع کردیم. از چیزهایی که درکشان کرده بودیم. مثلا بچه که بودیم، روضه خوان می گفت آهای بچه! داداش کوچیک داری؟ دیدی مامانت که آبش می ده چقدر آبش می ده؟ و من که دیده بودم خواهرم به خواهر زاده‌ام هر بار که می خواهد آب بدهد به اندازه یک درب بطری آب معدنی، آب می دهد می سوختم و گریه می کردم برای علی اصغر(ع)... حالا هم گاهی همین است... اما وقتی پای منبر بزرگان می‌نشینی می‌فهمی ماجرا این نبوده... عمق واقعه چیز دیگری است...

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۰۹/۰۸
امید

نظرات  (۱۵)

۰۸ آذر ۹۲ ، ۱۲:۵۹ امیرحسین حاجی زاده
سلام امید
مثل همیشه زیبا
پاسخ:

لطف داری شما!

سلام 
بچه هیئتی !
حیف که کم وقت شده ای !

علی یارمون
پاسخ:

حیف...

ممنون که سرزدید...

۰۸ آذر ۹۲ ، ۲۰:۲۱ علی اکبر قلیچ خانی

سلام وقتی دلت می سوزد گریه می کنی وقتی دلت تنگش است ، بعضی وقتها از خجالتت گریه می کنی یه وقتی هم از سر ذوقت ، راستی مگر همیشه باید دلیل و بهانه داشته باشی تا گریه اش کنی، اشک های بی بهانه . همه شان را عشق است ... هر کسی به قدر خودش

پاسخ:
ممنون که نگاهم می کنید
سلام زیبا بود
اشک من عمری ز بهرم توشه شد
بس که نالیدم دلم شش گوشه شد

پاسخ:

یا علی

ممنون که سر زدید

۰۹ آذر ۹۲ ، ۱۳:۳۵ محمد تقی عسکری رکن آبادی

سلام

وقتی شما سرت شلوغ باشه و کم وقت بشی ما کم امید میشیم اگه سرت شلوغ تر بشه و کلا وقت نداشته باشی مطلب بزاری ما رو بی امید می کنی بی امیدی همون نا امیدیه دیگه !!!

نا امیدی گناه خیلی بزرگیه !

ما رو به گناه ننداز جیگر

آره ...

پاسخ:
من عاشقتم!
۰۹ آذر ۹۲ ، ۱۳:۳۶ محمد تقی عسکری رکن آبادی

حالا دیگه نظر ما رو تایید میکنی بعدا روی وبلاگ میذاری !!

کتک می خوای!! جیگر چایی خور

پاسخ:
نگرفتم چی شد!؟!!
۰۹ آذر ۹۲ ، ۱۵:۰۹ حمید صحراپور

سلام

امید بازم بنویس 1 و 2 و 3 ش کن مطلب جالبی میشه

پاسخ:

انشاء الله

۱۱ آذر ۹۲ ، ۱۳:۰۱ علی حیدری
ما عاشقیم و قصه ی عشاق خوانده ایم           با اشک چشم . آتش دل را نشانده ایم

((یاعلی))                         ومن ا...التوفیق
پاسخ:

چشم من خیس شد عاشق شدنم هم لو رفت

گریه بر من قدغن بود، نمی دانستم!

سلام و خدا قوت
مطلب خوبی بود و مناسب حال این روزهای من که اشکم دم مشکمه...
به روزیم و منتظر قدومتان.اگه با تبادل لینک موافقید اطلاع بفرمایید.
پاسخ:

خدا رو شکر که این روزها مشک ها آب دارند...

خیلی مطلب جالب خواندنی بود 

اجرتون با آقا سیدالشهدا 

یا علی
پاسخ:
یا علی رفیق
سلام 
به روزم با کمی تاخیر.
علی یارمون
پاسخ:
اومدم!
سلام
یاد ارزیابی های درونی  افتادم که بعد هر بار هیئت آمدن و گریه برای خودم دارم. هر بار هم به این نتیجه میرسم که انشالله دفعه دیگه یه جوری گریه میکنم که تو نیتش کمتر خورده شیشه پیدا بشه.
 و البته هربار دریغ از بار قبل .
خدا ببخشه و بیامرزدم!
پاسخ:
اگر یادتان بود و باران گرفت
دعایی به جان بیابان کنید...
لذت بردم
گریه خوب است خوبی گریه در آن است که در شب باشد
گریه خوب است که که بر معجر زینب باشد
۰۱ دی ۹۲ ، ۲۳:۰۳ محمد جهان گرد
واقعا بهترین جای گریه کردن هم هیئته
یه فضای مناسب برای یه گریه ی کاملا مفید که هم به درد دنیا می خوره هم آخرت.
دستت درد نکنه خیلی خوب بود.
پاسخ:
ممنون که سر زدی...
سلام.
من اولین باری بود که اومدم اینجا.
خیلی لذت بردم.عالی بود.
خدا خیرت بده برادر.
جز در مسیر هیئت تو پا نمی نهم
وقتی برای گریه دلم تنگ میشود

پاسخ:
باز هم بیاید!
خوشحال می شم!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی